۰۳ تیر ۹۰ ، ۱۴:۵۲
جنگل
یه روز من و بابا جونرفته بودیم به جنگلاونجا دید یم یه خرگوشبا خرسی چاق و تنبل از لای شاخ و برگادیده نمی شد آفتاب صدای قل قل اومددیدیم یه چشمه ی آبکنار چشمه بودندخرگوش و خرس تنبلهر دو تا گفتند به منخوش اومدی به جنگل
علیمحمدی- قم