خاطرات دخترک من

دفتر خاطرات و مخاطرات نفیسه نوروزی

خاطرات دخترک من

دفتر خاطرات و مخاطرات نفیسه نوروزی

درباره بلاگ
خاطرات دخترک من

نفیسه نوروزی هستم و هفت سالمه، این بلاگ را پدرم در بیست و دوم بهمن ماه هزار و سیصد و هشتاد و نه برایم ساخت تا من خاطرات و دیگر حرف هایم را در اینجا بنویسم.

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
۲۲ بهمن ۸۹ ، ۱۸:۱۳

خادم مسجد

باز جارو زد چمن را برگها را برد با خود سرو گفت: الله اکبر باز هم وقت اذان شد مسجد سر سبز پر بود از درختان مسلمان شاخه خم کردند با هم در نماز خود درختان می کشد زحمت شب و روز خادم مسجد که باد است روز و شب سرگرم کار است کار او خیلی زیاد است
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۱/۲۲
نفیسه نوروزی